hot page

ساخت وبلاگ
شیطون بلای من سلام! این روزها که گذشت پر از اتفاق های خوب در کنار تو بود دوتا دندون دیگه ت هم به فاصله ی سه روز از هم  بیرون زد ! این مدت خیلی سرمون شلوغ بود عروسی دختر عمه مامان بود اثاث کشی خونه ی شما و کلی اتفاق دیگه تو اثاث کشی سعی داشتیم که تو خیلی کم اذیت بشی برای همین یا تو ماشین خواب بودی ی hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1amirmahdi219 بازدید : 8 تاريخ : چهارشنبه 17 خرداد 1396 ساعت: 17:26

هفته ای که گذشت به همراه عمو و زن عموی مامان رفتی به امام زاده حسین  باصفا و دوست داشتنیه مخصوصا مزار شهید بزرگوار عباس بابایی تقریبا هر وقت که وقت اضافه بیاریم  اونجا میریم و شما کلی عکس از اونجا داری  یه کم سرما خورده بودی الان بهتری خداروشکر   این چند وقت از بس برات ننوشتم یادم رفته واقعا وقت نمیکنم شیطنت هات و شیرین کاری های تو تموم نشدنیه  و ذهن من هم یاری نمیکنه  هم چنان پافشاری داری تا تلوزیون رو از پا دربیاری جدیدا هم از خواب که بیدار میشی دوست داری بری تو حیاط و گل بازی کنی  لحظه ای غافل بشیم ازت میری بیرون عکسای امام زاده حسین: اینم از تقویم امیر مهدی  دایی امروز اوردش [ موضوع : یک سالگی] hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : امام زاده حسین قزوین,امام زاده حسین طبس,امام زاده حسین اصغر, نویسنده : 1amirmahdi219 بازدید : 24 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 11:00

سلام  تعطیلات سال جدید رو مثل سالای گذشته باز هم تو خونه آقاجون (بابابزرگ مامان) سپری کردیم  پارسال تو کوچیک بودی ولی امسال حسابی اونجا خوش می گذروندی  هوا خیلی خوب نبود متاسفانه ولی تو از گردش و شیطنت عقب نموندی حسابی با همه انس گرفته بودی اصن غریبی نمیکردی هر کاری که داشتی برات فرقی نمیکرد که به کی بگی تا برات  انجام بده من یا دایی یا پسرعموهای مامان یا زن عموها و .... همه رو به خودت عادت دادی صبح که بیدار میشدی نوبت به نوبت همه رو بیدار میکردی و بعد که خیالت راحت میشد می رفتی پیش باباجون و صبحانه میخوردی وقتی می رفتیم حیاط اولین کاری که میکردی این بود که سمت شیر آب  و حوض میرفتی و کلی با آب بازی میکردی همش دوست داشتی بازی کنی  دست بچه عمه که 8 ماهشه رو میگرفتی  و میخواستی از جا بلندش کنی تا  راه بره و بازی کنید اون طفلی هم انقد مظلوم بود که فقط به تو لبخند میزد خیلی عکس داری خیلی زیاد ولی من وقت کافی ندارم برا آپ کردنش  حالا یه چندتاش رو آپ کردم امروز: اینجا یه روز خیلی خوب بود که رفته بودیم قلعه گردن و جاده های سه هزار و کنار دریا که همش با شن ها بازی میکردی رستوران ز hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : سال 95 چه حیوانی است,سال 95,سال 95 کبیسه است, نویسنده : 1amirmahdi219 بازدید : 20 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 11:00

سلام  بعد از سه ماه برگشتم ! نمیدونم چرا واقعا وقت نمیکنم به این جا برسم و اصلا هم دلم نمیاد حذفش کنم یا ولش کنم به حال خودش باشه  الان تو 20ماهگی هستی  شیرین تر شیطون تر و جذاب تر از هر زمان دیگه ای  تو این چند وقت چند باری مریض شدی واکسن 18 ماهگی خیلی اذیتت کرد و تب و بی حالی که داشتی  هیچی خوشحالت نمیکرد همگی بسیج شده بودیم تا حالت رو بهتر کنیم  روز به روز بزرگتر میشی  هم چنین لوس تر هیچ چیزی نیست که بخوایی و در اختیارت قرار نگیره همراه با مامان اشپزی میکنی  البته حسابی هم حرف گوش کنی  و به مامان کمک میکنی اگه چیزی روزی زمین باشه بر میداری و تو سطل می اندازی تو جارو زدن و گردگیری و حتی آشپزی  خیلی خوب از حقت دفاع میکنی وقتی میریم پارک با این که از بقیه بچها کوچیک تری ولی اصلا نمیذاری بهت  زور بگن یا نوبتت رو رعایت نکنن تو سرسره بازی  خیلی راحت دوست پیدا میکنی و سریع با بقیه انس میگیری گاهی هم زورگو میشی ! روز به روز بهت بیشتر وابسته میشم هیچوقت با خودم فکر نمیکردم همچین حسی نسبت بهت پیدا کنم وقتی که برای اولین بار اومدم بیمارستان و دیدمت فکر نمیکردم این پسر کوچولو یه روزی بشه دنیای hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : بازگشت خواستگار بعد از سه ماه, نویسنده : 1amirmahdi219 بازدید : 27 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 11:00